زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

الاسفار الاربعه

اَلاْسْفارُ الاْرْبَعَۀ، عنوان‌ اثر فلسفی‌ بزرگ‌ و معروف‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، ملقب‌ به‌ صدر المتألهین‌ و ملاصدرا (ح‌ 979-1050ق‌/ 1571-1640م‌). مؤلف‌ نام‌ كامل‌ كتاب‌ را الحكمۀ المتعالیۀ فی‌ الاسفار العقلیۀ الاربعۀ نهاده‌ است‌. این‌ كتاب‌ از حیث‌ جامعیت‌ و دامنۀ تأثیر بر حوزۀ حكمت‌ اسلامی‌ در سده‌های‌ اخیر - به‌ ویژه‌ جریانی‌ كه‌ می‌توان‌ از آن‌ به‌ «حكمت‌ شیعی‌» تعبیر كرد (نک‍ : كربن‌، «تاریخ‌... »، 58) - مقامی‌ یگانه‌ دارد، چنانكه‌ بسیاری‌ از نوشته‌های‌ دیگر صدرالدین‌ شیرازی‌ و آثار حكمای‌ نسلهای‌ بعد با اقتباس‌ یا الهام‌ گرفتن‌ از این‌ اثر پدید آمده‌اند. 
گفتنی‌ است‌ كه‌ در حیات‌ علمی‌ صدرالدین‌، 3 دورۀ متمایز وجود دارد: 1. دورۀ تحصیل‌ و مطالعه‌ در فلسفه‌ و كلام‌ به‌ شیوۀ استدلالی‌ محض‌. 2. دورۀ عزلت‌ و رویكرد به‌ اشراق‌ و سلوك‌ معنوی‌. 3. سرانجام‌، دورۀ تعلیم‌ و پرداختن‌ آثار. شروع‌ تألیف‌ اسفار را با قراینی‌ باید در اواخر دورۀ دوم‌ دانست‌. مؤلف‌ این‌ كتاب‌ را پیش‌ از دیگر آثار خود نوشته‌ است‌. وی‌ در مقدمۀ كتاب‌، آن‌را حاصل‌ دورۀ طولانی‌ انزوا و كناره‌جویی‌ از مشاغل‌ علمی‌ مرسوم‌ می‌شمارد (1/ 4- 8) و از سوی‌ دیگر، از استاد خویش‌ میرداماد (د 1040ق‌) با دعایی‌ كه‌ در حق‌ زندگان‌ رواست‌، یاد می‌كند (6/ 381). نیز در اواخر بخش‌ نخست‌ از بخشهای‌ چهارگانۀ كتاب‌، از حالتی‌ الهام‌بخش‌ كه‌ او را به‌ پرداختن‌ مطلب‌ توانا ساخته‌ است‌، سخن‌ می‌گوید. در یادداشتی‌ كه‌ او بر این‌ سخن‌ خود افزوده‌ - و در حاشیۀ برخی‌ نسخه‌های‌ خطی‌ كتاب‌ آمده‌ - تاریخ‌ 1037ق‌ قید گردیده‌ است‌ (نک‍ : حقوق‌، 331؛ نخجوانی‌، 129). 
«اسفار» در عنوان‌ كتاب‌ جمع‌ سَفَر است‌، نه‌ آن‌طور كه‌ برخی‌ گمان‌ كرده‌اند جمع‌ سِفر (نک‍ : براون‌، IV/ 430؛ قس‌: گوبینو، 80). صدرالدین‌ شیرازی‌ طرح‌ كتاب‌ خویش‌ را منطبق‌ بر سَفَرهای‌ چهارگانۀ عارفان‌ دانسته‌ است‌ (1/ 13). این‌ سفرها به‌ بیان‌ او عبارتند از: 1. سفر از خلق‌ به‌ سوی‌ حق‌، 2. سفر به‌ حق‌ در حق‌ (به‌ حق‌، از آن‌رو كه‌ سالك‌ در این‌ سیر، وجود خویش‌ را فرو می‌نهد و سیر او به‌ حق‌ انتساب‌ می‌یابد)، 3. سفر از حق‌ به‌ سوی‌ خلق‌ به‌ حق‌ (سیر در كیفیت‌ صدور كثرت‌ از وحدت‌ یا مشاهدۀ مراتب‌ مخلوقات‌ از عالی‌ تا نازل‌)، 4. سفر به‌ حق‌ در خلق‌ (سیر در كثرت‌ مخلوقات‌، از آن‌رو كه‌ وحدت‌ حق‌ در آنها مندرج‌ است‌ و مشاهدۀ كیفیت‌ بازگشت‌ خلق‌ به‌ حق‌) (همانجا؛ برای‌ تعبیرهای‌ مختلف‌ از سفرهای‌ چهارگانه‌، نک‍ : ابن‌ عربی‌، 7/ 117، 125؛ آملی‌، 268؛ كاشانی‌، 87؛ نیز نک‍ : مركزی‌، 9/ 1013: رساله‌ای‌ با عنوان‌ الاسفار الاربعۀ از شمس‌الدین‌ محمد خفری‌). 
كتاب‌ صدرالدین‌ شیرازی‌ نیز در 4 سفر تنظیم‌ شده‌ است‌: 1. در امور عامه‌ (وجود و مظاهر آن‌)؛ 2. در حكمت‌ طبیعی‌ (جواهر و اعراض‌)؛ 3. در الهیات‌ به‌ معنی‌ اخص‌؛ 4. در نفس‌ و مبدأ و معاد آن‌. آنچه‌ در این‌باره‌ جلب‌نظر می‌كند تفاوت‌ فصل‌بندی‌ اسفار با آثار جامع‌ سابق‌ بر آن‌ در فلسفۀ اسلامی‌ است‌ كه‌ عموماً پیش‌ از امور عامه‌ و الهیات‌ خاص‌ به‌ دو مبحث‌ منطق‌ و طبیعیات‌ پرداخته‌اند و به‌ اقتضای‌ طبقه‌بندی‌ ارسطویی‌ علوم‌، بخشی‌ را نیز به‌ ریاضیات‌ (حكمت‌ وسطی‌) اختصاص‌ داده‌اند. در اسفار دو مبحث‌ «اصالت‌ وجود» و «حركت‌ جوهری‌»، نوآوریهای‌ مؤلف‌ را به‌ خوبی‌ باز نموده‌ است‌. 
مناسبت‌ میان‌ بخشهای‌ چهارگانۀ اسفار و 4 سفر عرفانی‌ در نگاه‌ نخست‌ روشن‌ نیست‌ و همین‌ امر برخی‌ از شارحان‌ فلسفۀ صدرالمتألهین‌ را به‌ كوشش‌ در تطبیق‌ آن‌ دو واداشته‌ است‌. با اینهمه‌، نتیجۀ كار ایشان‌ تطبیق‌ یكایك‌ بخشهای‌ اصلی‌ كتاب‌ با سفرهای‌ چهارگانه‌ نیست‌، بلكه‌ تنها مناسبتهایی‌ را میان‌ محتوای‌ فصول‌ مختلف‌ كتاب‌ با آن‌ سفرها نشان‌ می‌دهد، با این‌ توضیح‌ كه‌ آنچه‌ در اسفار از مباحث‌ امور عامه‌ و جواهر و اعراض‌ آمده‌، از آن‌رو كه‌ مقدمۀ معرفت‌ الهی‌ است‌، با سفر نخستین‌ مناسبت‌ می‌یابد. بخش‌ مربوط به‌ الهیات‌ به‌ معنی‌ اخص‌ بر سفر دوم‌ قابل‌ انطباق‌ است‌ و مباحثی‌ كه‌ به‌ پژوهش‌ در نحوۀ صدور كثرت‌ از ذات‌ حق‌ و سلسلۀ عقول‌ و نفوس‌ می‌پردازد، مفهوم‌ سفر سوم‌ را تداعی‌ می‌كند. سفر چهارم‌ نیز همۀ فصولی‌ را در برمی‌گیرد كه‌ به‌ بحث‌ در احوال‌ نفس‌ و معاد اختصاص‌ یافته‌ است‌ (نک‍ : قمشه‌ای‌، 1/ 13-16؛ نوری‌، 1/ 16-17). 
آنچه‌ بحث‌ در این‌باره‌ را موجه‌ می‌سازد، این‌ نكته‌ است‌ كه‌ استفادۀ مؤلف‌ از عنوان‌ «اسفار اربعه‌» نه‌ از باب‌ تمثیل‌ محض‌، بلكه‌ به‌ سبب‌ معنایی‌ است‌ كه‌ او برای‌ روش‌ و غایت‌ كار فلسفی‌ خویش‌ می‌شناخته‌ است‌. از دیدگاه‌ او در حكمت‌ راستین‌، برهان‌ و كشف‌ دو وجه‌ جدایی‌ ناپذیر و كامل‌ كنندۀ یكدیگرند. وی‌ بارها در اسفار و دیگر آثار خود از درآمیختن‌ روش‌ شناخت‌ فلسفی‌ و طریقۀ شهود عرفانی‌ سخن‌ می‌گوید و بر سستی‌ روشهایی‌ كه‌ تنها به‌ یكی‌ از این‌ دو دیدگاه‌ تكیه‌ دارند، تأكید می‌ورزد. در مقدمۀ كتاب‌ به‌ طالب‌ حكمت‌ توصیه‌ می‌كند كه‌ پیش‌ از خواندن‌ كتاب‌ به‌ تزكیۀ نفس‌ بپردازد و بدین‌گونه‌ حكمت‌ و معرفت‌ را بر بنیانی‌ استوار نهد و از اشتغال‌ به‌ سخنان‌ عوام‌ صوفیه‌، و اعتماد به‌ گفته‌های‌ متفلسفان‌ به‌ شدت‌ پرهیز كند (1/ 12). در بحث‌ انسان‌ كامل‌ نیز اظهار می‌دارد كه‌ اغلب‌ مباحث‌ كتابش‌ از گونه‌ای‌ است‌ كه‌ جز كسانی‌ نادر كه‌ به‌ جمع‌ بین‌ علوم‌ متفكران‌ و علوم‌ مكاشفان‌ توفیق‌ یافته‌اند، از آن‌ بهره‌ ندارند (8/ 142-143، نیز نک‍ : 1/ 9-10، 2/ 232، 9/ 174- 175، تفسیر...، 10-11، مفاتیح‌...، 6 -7). جوهرۀ مكتب‌ صدر المتألهین‌، یعنی‌ آنچه‌ خود آن‌ را «حكمت‌ متعالی‌» می‌خواند، در این‌ مطلب‌ نهفته‌است‌ (برای‌ تفصیل‌، نک‍ : ه د، صدرالدین‌ شیرازی‌). 
در اسفار گذشته‌ از نقل‌ قولهای‌ گسترده‌ از منابع‌ عرفانی‌ چون‌ آثار ابن‌ عربی‌ و شارحان‌ آنها، نظریات‌ و گفته‌های‌ بسیار از فیلسوفان‌ و متكلمان‌ موردنقد و نظر قرار گرفته‌ است‌. مؤلف‌ در هر مبحث‌ نخست‌ تقریری‌ از موضوع‌، مطابق‌ مبانی‌ مشهور حكما به‌ دست‌ می‌دهد و به‌ اقتضای‌ بحث‌ از دیدگاههای‌ كلامی‌ نیز ذكری‌ به‌ میان‌ می‌آورد. شیوۀ تدوین‌ كتاب‌، چنانكه‌ از گفته‌های‌ مؤلف‌ برمی‌آید، متأثر از گرایش‌ او به‌ تتبع‌ و سازگار كردن‌ آراء گوناگون‌ از دو مكتب‌ مشاء و اشراق‌ است‌ ( اسفار، 1/ 5، المبدأ...، 6). ضمن‌ آنكه‌ وی‌ - چنانكه‌ در مقدمه‌ می‌گوید - خواسته‌ است‌ كه‌ با آگاه‌ كردن‌ خواننده‌ از عقاید پیشینیان‌، او را در فهم‌ و قبول‌ نظر خاص‌ خویش‌ یاری‌ كند (1/ 10-11، نیز نک‍ : 85). به‌ هر روی‌، جنبۀ انتقادی‌ این‌ اثر، خصیصه‌ای‌ بارز و شایان‌ توجه‌ است‌. ویژگی‌ دیگر حكمت‌ صدرالمتألهین‌ كه‌ در اسفار نمایان‌ است‌، كوشش‌ وی‌ در اثبات‌ هماهنگی‌ میان‌ حكمت‌ و شریعت‌ است‌. وی‌ به‌ ویژه‌ در سفرهای‌ سوم‌ و چهارم‌ به‌ نقل‌ و تفسیر آیات‌ و احادیث‌ بسیار در تأیید مبانی‌ خویش‌ می‌پردازد. این‌ ویژگی‌ گاه‌ به‌ كتاب‌ او صبغه‌ای‌ كلامی‌ بخشیده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌، نک‍ : 6/ 395-399، 9/ 4-6 ، 160-161، 243، 273، 321- 327). 
موارد استناد مؤلف‌ به‌ عبارات‌ كتب‌ فلسفی‌، عرفانی‌ و كلامی‌ فراوان‌ است‌، اما اغلب‌ آنها از منابع‌ مشهور و بازمانده‌ بیرون‌ نیست‌. مواردی‌ را نیز می‌توان‌ یافت‌ كه‌ گفتۀ كسی‌ بدون‌ ذكر صریح‌ نام‌ او نقل‌ شده‌ است‌ و تعیین‌ مآخذ اینگونه‌ نقلها درخور پژوهشی‌ مستقل‌ است‌ (برای‌ نمونه‌، نک‍ : 1/ 314، 315، 388، 2/ 158، 159، 294، 7/ 216، 218). از كتب‌ مهمی‌ كه‌ در فصول‌ مختلف‌ اسفار به‌ آنها ارجاع‌، و از آنها نقل‌ شده‌ است‌، اثولوجیا (ه م‌)و رسائل‌ اخوان‌ الصفا را می‌توان‌ نام‌ برد. این‌ دو اثر بی‌تردید بر افكار مؤلف‌ تأثیر عمیقی‌ نهاده‌اند. 
از ویژگیهای‌ متن‌ اسفار، شیوه‌ و زبان‌ روشن‌ آن‌ است‌ و این‌ درمورد اثری‌ حاوی‌ مضامین‌ دشوار و دیریاب‌، امتیازی‌ مهم‌ است‌ و شاید بتوان‌ از این‌ حیث‌ آن‌ را در میان‌ آثار مشابه‌ بی‌همتا شمرد. بر این‌ مزیت‌، صراحت‌ گفتار و لطف‌ بیان‌ را باید افزود كه‌ گاه‌ با شور و شیوایی‌ زبان‌ شاعرانه‌ آمیخته‌ است‌. 
بر كتاب‌ اسفار حواشی‌ متعددی‌ نوشته‌اند. حاشیۀ ملاعلی‌ نوری‌ (د1246ق‌) را ظاهراً باید قدیم‌تر از همه‌ دانست‌. مفصل‌ترین‌ و معروف‌ترین‌ آنها از ملاهادی‌ سبزواری‌ (د 1289ق‌) است‌ كه‌ بجز بخش‌ جواهر و اعراض‌ به‌ تمام‌ كتاب‌ پرداخته‌ است‌. حاشیۀ آقاعلی‌ مدرس‌ زنوزی‌ نیز از حواشی‌ عالمانه‌ و سودمند این‌ كتاب‌ است‌. از دیگر حاشیه‌نگاران‌ بر اسفار، ملااسماعیل‌ اصفهانی‌ درب‌ كوشكی‌ (د 1277ق‌)، محمد بن‌ معصوم‌ علی‌ هیدجی‌ (د 1349ق‌) و علامه‌ طباطبایی‌ را می‌توان‌ نام‌ برد (نک‍ : آقابزرگ‌، 6/ 19 - 20؛ آشتیانی‌، 54 - 56). 
اسفار نخست‌ در 1222ق‌ به‌كوشش‌ علی‌ پناه‌ زنوزی‌ و محمدحسن‌ فانی‌ زنوزی‌ در اصفهان‌، و چند بار پس‌ از آن‌ در 4 جلد - از جمله‌ در 1282 و 1288ق‌ در تهران‌ - به‌چاپ‌ سنگی‌ رسیده‌ است‌. محمدابراهیم‌ آیتی‌ فهرستی‌ از مطالب‌ كتاب‌ براساس‌ چاپهای‌ سنگی‌ اخیر تنظیم‌ كرده‌ است‌. چاپ‌ تحقیقی‌ اسفار با اشراف‌ علامه‌ طباطبایی‌ در 9 جلد در 1378 تا 1389ق‌ در قم‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. این‌ چاپ‌ حواشی‌ ششگانۀ یاد شده‌ را در بر دارد. 
ارزش‌ این‌ كتاب‌ كمابیش‌ توجه‌ محققان‌ اروپایی‌ را جلب‌ كرده‌ است‌. نخستین‌بار ماكس‌ هورتن‌ در كتاب‌ «نظام‌ فلسفی‌ شیرازی‌» (استراسبورگ‌، 1913م‌) به‌ شناساندن‌ این‌ اثر پرداخت‌ و خلاصه‌ای‌ از مطالب‌ آن‌ را به‌ زبان‌ آلمانی‌ برگرداند. هانری‌ كربن‌ نیز در مطالعات‌ مربوط به‌ حكمت‌ متعالی‌ و اسفار، به‌ ویژه‌ با كتاب‌ خود «اسلام‌ ایرانی‌» سهم‌ شایانی‌ داشته‌ است‌ (نک‍ : IV/ 54-115).

مآخذ

آشتیانی‌، جلال‌الدین‌، مقدمه‌ بر المسائل‌ القدسیۀ صدرالدین‌ شیرازی‌، تهران‌، 1352ش‌/ 1973م‌؛ آقابزرگ‌، الذریعۀ؛ آملی‌، حیدر، المقدمات‌ من‌ كتاب‌ نص‌ النصوص‌، به‌كوشش‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌، 1352ش‌/ 1974م‌؛ ابن‌ عربی‌، محیی‌الدین‌، الفتوحات‌ المكیۀ، به‌كوشش‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، 1972م‌ به‌ بعد؛ حقوق‌، خطی‌؛ صدرالدین‌ شیرازی‌، محمد، الاسفار الاربعۀ، قم‌، 1378-1389ق‌؛ همو، تفسیر القرآن‌ الكریم‌، به‌كوشش‌ محمد خواجوی‌، قم‌، 1411ق‌/ 1368ش‌؛ همو، المبدأ و المعاد، به‌كوشش‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌، 1354ش‌؛ همو، مفاتیح‌ الغیب‌، به‌كوشش‌ محمد خواجوی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ قمشه‌ای‌، محمدرضا، حاشیه‌ بر الاسفار (نک‍ : هم، صدرالدین‌ شیرازی‌)؛ كاشانی‌، عبدالرزاق‌، اصطلاحات‌ الصوفیۀ، لاهور، 1981م‌؛ مركزی‌، خطی‌؛ نخجوانی‌، محمد، فهرست‌ كتابخانۀدولتی‌ تبریز، تبریز، 1329ش‌؛ نوری‌، علی‌، حاشیه‌ بر الاسفار (نک‍ : هم، صدرالدین‌ شیرازی‌)؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.